به گزارش روابط عمومی اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان، نشست برخط بررسی راه کار های اجرای "سند تحول بنیادین آموزش و پرورش" مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
مسعود زین العابدین کارشناس مجری برنامه، مسئله ایجاد تحول بنیادین در آموزش و پرورش را یکی از موضوعات مهم در آینده سازی کشور دانست و گفت: اشاره های رهبر معظم انقلاب اسلامی در مقاطع مختلف، در رابطه با لزوم تحول در نظام آموزشی، کتب درسی و همچنین تصمیم گیری برای ایجاد تحول اساسی نظام آموزشی در شورای عالی انقلاب فرهنگی، حکایت از اهمیت ویژه این مسئله دارد که در نهایت در سال 1390 سند تحول بنیادین تصویب و ابلاغ شد.
زین العابدین در ادامه افزود: در فرمایشات رهبر معظم انقلاب با این عنوان که "آموزش و پرورش کنونی ما ساخته و پرداخته فکر، برنامه و فلسفه ما نیست"، دو عیب اساسی را در رابطه با نظام آموزش و پرورش قبل از انقلاب برشمرد، اولا جنبه ضدیت آن با دین و مغایرت با مبانی اخلاق و تربیت دینی است؛ دوما ترجمه ای بودن آن با توجه به وابستگی و تقلید از تفکر بیگانه و بدور از نیاز های حقیقی ملت ایران است.
در ادامه این جلسه مدیر عامل "بنیاد تربیتی حیات"، به موضوع تقلیدی بودن نظام آموزش و پرورش اشاره کرد و گفت: آموزش و پرورش در ایران به معنی حقیقی "آموزش و پرورش " شناخته نمی شد و مسئله تربیت عملا در سه نهاد خانواده، مساجد، هیئات و محیط های کاری و شغلی اتفاق می افتاد و قبل از این که ما وارد دوره مدرن شویم، تربیت اخلاقی و دینی عموما بین خانواده و مساجد و تربیت حرفه ای و مهارت های شغلی در بازار که البته با محوریت خود خانواده ها شکل می گرفت. اما برای سواد آموزی، نهادهایی به نام "مکتب خانه" شکل گرفته بودکه با الگوی تربیتی، اهداف و ساز و کار و روش های خاص خودشان تربیت را رقم میزدند.

دوره تحول خواهی نظام آموزش در ایران
سپس پارسانیا به ابتدای دوره مدرنیزاسیون ایران و دولت اشاره کرد و آغاز مدرنیزاسیون آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت را هم زمان با این ایام دانست و گفت: جریانات موثر در این تحولات یکی میسیونرها (مسیحیان اروپایی که برای تبلیغ مسحیت به ایران می آمدند) مدارس مدرنی را می سازند که در آن آموزش زبان خارجی و آموزش ها و تربیت مدرن صورت می گرفت. جریان دیگری که بر امر آموزش و تربیت در ایران تاثیر گذار بود، مدارس رشدیه است که آقای حسن رشدیه به دلیل سفرهایی که به بیروت و مناطق عثمانی داشته، الگوهای تربیتی جدیدی را در ایران پیاده می کند. امیرکبیر هم بعد از ساخت دارالفنون تحولی را در نظام آموزشی رقم میزند و میتوان گفت سرآغاز تحول دولتی یا حاکمیتی در تعلیم و تربیت ایران بود و خود رضا خان که با عمومی کردن آموزش و توسعۀ پدیدهای به نام مدرسه، آموزش و پرورش را دچار یک دگرگونی در ایران می کند.
نقدی بر مدل تقلیل گرایی آموزش
مدیر عامل "بنیاد تربیتی حیات" با بیان اینکه تمام سوابق گذشته برای امر تعلیم و تربیت در جعبه ای به نام تقلیل گرایی صورت گرفته است، گفت: با وجود تلاش هایی که امیرکبیر در راه تعلیم و تربیت کرد، این نقد همواره وارد است و هیچگاه به این سوال پاسخ ندادیم که: نیاز ما و متربی ایرانی برای تعلیم و تربیت چیست؟ تا متناسب با این نیاز محتوای تربیتی غالب و ساختاری را بچینیم. اینکه چه سنت تربیتی داریم؟ و با چه الگوهای تربیتی 300 یا 500 یا 1000 ساله و بیشتر از آن به این نقطه رسیده ایم. در واقع به گذشته خود پشت کردیم و رو کردیم به آنچه که در جهان بیرون از ما اتفاق می افتاد و این امر منجر به این شد که ما ساختار، اهداف، محتوا، غالب و روش ها و در یک کلام همه چیز را وام بگیریم. تا جایی که در دوره رضاخان مدارس متوسطه را اساسا طراحی نکردیم و یک سری مستشار و کارشناس فرانسوی مستقر در وزارت فرهنگ که درآن زمان کار آموزش و پرورش را نیز به عهده داشت، به تاسی از مدارس لیسه فرانسه دوره دبیرستان ما را طراحی کردند.
در ادامه علی پارسانیا به نقش انقلاب اسلامی در تحول همه عرصه ها و به خصوص در نظام آموزش و پرورش اشاره کرد و گفت: طبق نقل قولی که از رهبر معظم انقلاب شنیدیم، نظام آموزش و پرورش ما با وجود تقلیدی بودن آن از تفکر غربی، حتی به روز هم نشده بود، که خود غربی ها تحولاتی در آنها ایجاد شده بود؛ اما ما خودمان را به روز نکردیم.
نظام آموزش و پرورش کنونی، دیگر پاسخگوی نیازهای آموزشی دانش آموزان امروز نیست
وی ادامه داد: بعد از انقلاب اسلامی ما دو تجربه تحولی جدی داریم که روی کاغذ نوشته شده است! اولین تجربه ما در سال 1367 اتفاق می افتد و با پیگیری مقام معظم رهبری که در آن زمان ریاست جمهوری و به تبع آن رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی بودند، طرح تغییر بنیادی در آموزش و پرورش به تصویب می رسد که انصافا طرح خوبی است و به نسبت اینکه در دهه 60 نوشته شده، طرح بسیار غنی است و قابلیت اجرا دارد. به گونه ای که در برخی جهات از سند تحول سال 90 جلوتر است. اما در ابتدای دهه هفتاد متاسفانه اجرا نمی شود. این شکست طرح باعث می شود که در دهه هشتاد، مسئولین جمهوری اسلامی و بدنه ستادی وزارت آموزش و پرورش به این نتیجه برسند که این نظام آموزش و پرورش دیگر پاسخگوی نیازهای آموزشی دانش آموزان امروز نیست. در آن زمان جامعه دانشگاهی، حوزوی و به خصوص مقام معظم رهبری نیز صحبت ها و سخنرانی هایی در رابطه با اهمیت تغییر و تحول در نظام آموزشی داشتند که باعث شد در سال 1383 همایشی تحت عنوان "اصلاحات در آموزش و پرورش" برگزار شود و قرار بود طرح های اصلاحی ایجاد و مقدمه کارهای اصلاحی انجام شود و بعد از آن در شورای عالی آموزش و پرورش طرحی دیگر برای اصلاح در آموزش و پرورش ایجاد می شود که پس از تدوین، یک فلسفه تربیتی و مبنای نظری برای پشتیبانی از سند تحول باشد. در دومین تجربه تحولی، بالاخره در سال 1390 سند تحول ابتدا در شورای عالی آموزش و پرورش و سپس در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب می رسد.

اجزای سند تحول
پارسانیا با اشاره به ساختار سند تحول گفت: این سند دارای بخش های مختلفی از جمله چشم انداز، اهداف کلان، راهبردهای کلان، بیانیه ارزش، بایدها و مقاصد کلان و ... است. در بخش آخر آن که شامل اهداف عملیاتی و راه کارها می باشد، خود دارای 131 راهکار است که تقدم رتبی و زمانی این ها باعث اجرای طرح می شود که لزوم نقشه راه در اینجا محرز است.
تعلیق در اجرای سند تحول
وی اجرای سند تحول به عنوان جدید ترین روش برای ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش را به سه دوره تقسیم کرد و گفت: برای اجرای سند تحول (مطابق فصل 8 ) ابتدا باید نقشه راه تصویب و بعد اجرای طرح آغاز می شد و این بدان معنی است که سند تحول، 6 زیر نظام دارد و برنامه اجرای هرکدام به صورت مجزا می بایست نوشته شود. در سال های 92 و 93 رهبری معظم انقلاب هم تاکید می کنند که نقشه راه اجرای سند تحول نوشته شود. در فاز اول اجرای سند (در دولت نهم) از بخش "ساختار" با عنوان ریل گذاری برای سند تحول آغاز می شود که با وجود مخالفت های جدی در تغییر مدل 4-3-5 به 3-3-6 این کار صورت گرفت. فاز دوم اجرای این طرح که در شروع دولت یازدهم بود، -تقریبا می توان گفت که طرح تحول نظام آموزش و پرورش به فراموشی سپرده شد و وزیر وقت آموزش و پرورش اصلی ترین موضوعی را که دنبال کرد، توسعه مدارس غیر دولتی بود! که به نام مشارکت مردم در آموزش و پرورش صورت گرفت؛ البته به نظر من هدف از اجرای این برنامه مشارکت و ارتقای کیفبت نبوده است و در واقع آموزش و پرورش یک بار اقتصادی سنگین بر دوش دارد و دولت ها حمایت کافی را از آن نمی کنند، لذا مجبورند که مدارس را به بخش خصوصی واگذار کنند. فاز سوم اجرای این سند با وجود تغییر 2 وزیر در دوره دوم دولت، تقریبا در حالت بی وضعیتی در اجرای سند تحول به سر میبریم؛ یعنی هیچ تمرکزی در هیچ جای این سند عملا اتفاق نمی افتد.
چرا در نظام آموزش تحول صورت نمی گیرد؟
مدیر عامل "بنیاد تربیتی حیات" ادامه داد: با توجه به مقدمات و تاریخچه ای از روند شکل گیری این سند، تمرکز و سوال اصلی این است که چرا آموزش و پرورش به چنین سرنوشتی دچار می شود؟ چرا با هدف ایجاد تحول، یک طرح تحولی می نویسیم، اما زمانی که در مرحله اجرا قرار می گیرد عملا با شکست مواجه می شویم؟ وجود دو لایه زیرین و بنیادین، و نیز لایه بالا و اجرایی-عملیاتی در خصوص اینکه چرا طرح تحول بنیادین در آموزش و پرورش شکست میخورد، پاسخگوی این سوالات است. در لایه زیرین به دلایل نظری این مسئله خواهیم پرداخت، یعنی یک تلقی های نظری هست که امکان تحول وجود ندارد. به عنوان مثال ما نسبت تربیت و الگوی توسعه در کشور را مشخص کنیم. همانطور که می دانید توسعه یک واژه کلیدی در برنامه ریزی همه کشورها است و مسئله اصلی این است که چه تلقی از نسبت تربیت و توسعه در ذهن برنامه ریزان کشور وجود دارد. در بهترین حالت که از نگاه الگوی تعدیل ساختاری غرب گرفته شده است "تربیت" یک ابزار سرمایه ای برای توسعه تلقی می شود. یعنی اگر می خواهیم اقتصاد کشور شکوفا شود باید به تربیت بپردازیم ویا اگر می خواهیم سیاست در کشور رشد و تعالی پیدا کند باید به تربیت رو بیاوریم. اما این نگاه فقط در ذهن ها وجود دارد و در عمل می بینیم که به آموزش و پرورش به مثابه یک نهاد مصرفی نگاه می شود. با این وجود چنین تفکری نیز مخدوش است و با رویکرد اسلامی و با حیات طیبه و تربیت انسان در تضاد است که باید هدف از اقتصاد، سیاست و ... تربیت انسان باشد و باید توسعه ذیل تربیت معنی دار باشد. در یک ساختار دینی و اجتماعی منسجم، اقتصاد، فرهنگ، سیاست و انرژی و ... با نگاه تربیت انسان متعالی سامان پیدا می کنند و در واقع فلسفه سیاسی حکومت و جمهوری اسلامی در اصل یک فلسفه تربیتی است و هدف از برپایی نظام جهوری اسلامی تربیت انسان ها بوده است.
مدل ایده آل برای سند تحول
علی پارسانیا افزود: ایده آل ترین حالت برای تحول بنیادین را باید زمانی دانست که سند تحولی برای آموزش و پرورش نوشته نشود و در واقع سند مشابهی برای نظام و برنامه ریزی توسعه در کشور با نگاه تربیتی نگاشته شود. یعنی هرگاه سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، برنامه های توسعه را بر اساس فلسفه تربیتی جمهوری اسلامی نوشت، آنگاه تحول بنیادین اتفاق می افتد.
ارسال نظر
کاربر گرامی، برای ارسال نظر روی دکمه روبرو کلیک
کرده و نظر خود را ثبت کنید